امروزه با پیشرفت تکنولوژی و نیاز به ارتباط برقرار کردن بین انسانها از کشورها و فرهنگهای مختلف باعث شده که والدین مسئولیتپذیر بدنبال یادگیری زبان انگلیسی برای کودکانشان باشند، از طرفی در گذشته دوزبانه بودن مسئله تقریبا جدیدی بوده و امروزه نهتنها دوزبانه بودن بلکه دانستن سه تا چهار زبان نیاز اساسی جامعه تبدیل شده و کودکان عملا باید چندزبانه یا پالیگلات باشند. پس در این صفحه سعی داریم نگاه کوتاهی داشته باشیم به جوانب مختلف آموزش زبان انگلیسی برای کودکان
اگر نگاهی بیولوژیکی به مغز کودک داشته باشیم،ذهن کودکان شبیه به اسفنج هست. این اسفنج تمایل دارد که تمامی آبی که در محیط هست( همان اطلاعات) را به خود جذب کند، این اتفاق بصورت ناخودآگاه می افتد . طبق تحقیقات دکتر پال تامسون از دانشگاه UCLA این توانایی از بدو تولد تا 6 سالگی به بالاترین حد خود میرسد اما از 6 سالگی به بعد این توانایی کمکم تقلیل میرود و در سن بلوغ بین 11 تا 15 سالگی نصف شده و در سن 17-18 سالگی عملا متوقف میشود. خب پس این یعنی اگر بعد از سن کودکی بدنبال یادگیری زبان انگلیسی باشم چیزی یاد نمیگیرم؟ نه اصلا . قطعا یادمیگیرد اما هرگز مثل زبان مادری آن را فرا نخواهید گرفت. یادگیری زبان مادری در نیمکره چپ مغز اتفاق میافتد و پس از سن 17 یا 18 سالگی فرایند یادگیری به نیمکره راست منتقل شده و شما زبان را مثل هر مهارت دیگری مثل یادگیری موسیقی با تلاش و تمرین بسیار زیاد فراخواهید گرفت.پس میتوان نتبجه گرفت که بهترین سن یادگیری از بدو تولد تا 15 سالگی است یعنی دوران زیبای کودکی.
تحقیقات مختلفی نشان میدهد که کودکان دوزبانه در برنامهریزی، حل مسئله، تمرکز و توانایی انجام چندکار باهم( همان مالتی تسکینگ) بهتر از کودکان تکزبانه هستند. مثلا محققین الن بایلیستوک و میشل مارتین ری با آزمایشی عملکرد اجرایی کودکان تک زبانه و دوزبانه را مورد بررسی قرار دادند و نتیجه حیرتانگیز بود. کودکان دوزبانه با سرعت و تمرکز بیشتری تمام مراحل آزمایش را انجام دادند و به نمره بالاتری دست پیدا کردند.
افزایش خلاقیت یکی از مزیتهای مهم یادگیری در کودکی است. نتیجه تحقیق الیس پاول تارنس همین موضوع را اثبات میکند. یکی از مهمترین آزمونهای خلاقیت، تست تفکر خلاق تارنس هست. این تست تفکر خلاق و فکر کردن خارج از جعبه( همان خارج از چهارچوب و قوانین) را اندازهگیری میکند. خوشبختانه در این آزمون باز هم کودکان دوزبانه نمره بالاتری گرفتند.
این یکی از رایج ترین نگرانیهای والدین در حوزه یادیگیری زبان دوم برای کودکانشان است.بله قطعا شما باید یادگیری زبان دوم را در برنامه فرزندتان بگنجانید چرا که طبق تمام تحقیقات انجام شده یادگیری زبان انگلیسی در کودکی خیلی راحتتر از بزرگسالی است. همانطور که گفته شد کودکان 0 تا 7 ساله نسبت به دریافت اطلاعات جدید آمادهتر هستند و قطعا بعد از سن کودکی یادگیری زبان چالشی و حتی سخت خواهد بود.
البته باید در نظر داشت که در حین یادگیری دو زبان کاملا طبیعی است که کودک شما در حین فارسی صحبت کردن از کلمات انگلیسی هم استفاده کند و این یک فرایند کاملا طبیعی در یادگیری هر زبانی است، پس تاثیرپذیری زبانها با هم یا همان INTERFERENCE کاملا طبیعی و جزیی از فرایند یادگیری است فلذا نیازی نیست که به هیچ عنوان نگران این مسئله باشید. اجازه دهید فرزندتان در دنیای یادگیری غرق شود.
این یکی از بزرگترین ترسهای والدین است. اجازه دهید رک و پوستکنده به شما بگویم اینکه شما زبان انگلیسی بلد باشید یا نه آنچنان مهم نیست. نگفتم تاثیر ندارد گفتم آنقدر مهم نیست که بخاطر حرفهای نبودن در انگلیسی به کل قید آموزش زبان به فرزندتان را بزنید. ببینید شما وقتی فرزندتان را در کلاس زبان ثبتنام میکنید یا یک دوره آنلاین میخرید، قطعا در ابتدای کار و یا پس از هر جلسه آموزشی نکات و توضیحاتی که شما چطور در خانه با فرزندتان کار کنید و تمرین کنید ارائه میدهند و همین کافی است، بیشتر از این کمالگرایی است ولی اگر شما هیچ آموزشی دریافت نکردهاید، بنظرم فرزندتان را در موسسهای دیگر ثبتنام کنید. چرا که باوردارم بیشترین وقت یک کودک معمولا در خانه به همراه والدینش سپری میشود و والدین بهترین کسی هستند که میتوانند در خانه و در متن روزمره واقعی زندگی با فرزندانشان ارتباط داشته و آموزش دهند.
این سوال از ابتدا غلط است. اصلا نقطه درست و غلطی وجود ندارد. البته مطمئا میدانید که آموزش گرامر و دستور زبان انگلیسی به کودکان اصلا مناسب نیست. باید از آموزش حیوانات، رنگها، خوراکیها و چیزهای جالبی شروع کنید که میدانید کودکان به آن علاقه دارند. در کنار مفاهیم جذاب هم از روش های خلاقانه و هیجانانگیز استفاده کنید تا علاقه کودکان به یادگیری بیشتر شود. این که آموزش حتما با کتاب و دفتر در حالت نشسته باشد،قطعا به مرور کودک شما خسته شده و دلسرد از یادگیری میشود. پس بخش بعدی این مقاله که درمورد روشهای هیجانانگیز آموزش زبان به کودکان است را از دست ندهید.
یکی از بارزترین ویژگی کودکان پرجنب و جوش بودن است. پس قاعدتا ساکن نشستن و کاری نکردن برایشان سخت و ناممکن است. پس باید از روشی استفاده کنید که در آن حرکت کردن، راه رفتن و پریدن باشد. مثلا وقتی میخواهید قسمتهای مختلف بدن را به کودکان آموزش دهید، بایستید، بعد با گفتن هرکدام از قسمتهای بدن از کودکتان بخواهید که آن قسمت را حرکت دهد. مثلا SHAKE YOUR HEAD یعنی سرت را تکان بده و به همین منوال تا پایان کار. برای اطلاعات بیشتر به مقاله آموزش زبان به کودکان از طریق بازی رجوع کنید.
یکی از بهترین روشها که علاوه بر سرگرمکننده بودن به تقویت دست و انگشتان کودک کمک میکند، ساخت انواع کاردستی است. شاید این سوال برایتان پیش بیاید که چرا قوی شدن دست و انگشتان کودکان اهمیت دارد؟ قطعا چون کودک شما بزودی به مدرسه میرود و باید حروف و کلمات فارسی را بنویسید و چه بهتر که از قبل مچ و انگشتان قوی برای نوشتن داشته باشد. تعداد زیادی از دانشآموزان هستند که رعایت نکردن همین مسئله باعث کندنویسی آنان شده است.
مثلا برای آموزش حیوانات یا انواع خوراکیها میتوانید کاردستی درست کنید و در حین آموزش از اصطلاحات و کلمات انگلیسی استفاده کنید. مثلا CUT IT یعنی این را برش بده، یا LOOK WHAT’S THIS ببین این چیه، IT’S A CAT این یک گربه است.
خب قطعا منظور خواندن کتابهای شکسپیر و همینگوی نیست. باید دنبال کتابهایی باشید که زبان ساده و متنهای کوتاه با تصاویر جذاب داشته باشند. هرچه متن کتاب سادهتر و راحتتر باشد قطعا یادگیریش هم آسانتر است. سعی کنید برای خواندن کتاب وقت مشخصی در برنامه روزانه کودکتان قرار دهید، مثلا شبها قبل از خواب یک داستان جذاب برایش بخوانید. این ریتم را هر شب تکرار کنید و پس از مدتی متوجه میشوید که فرزندتان خودبهخود به این سیکل عادت میکند. در ادامه تعدادی از بهترین کتاب داستانها برای آموزش زبان انگلیسی به کودکان را آورده ایم:
برای اطلاعات بیشتر میتوانید به مقاله بهترین کتاب داستانهای انگلیسی برای کودکان مراجعه کنید.
از آنجایی که کودکان عاشق جنب و جوش و حرکت کردند هستند، بازیها به شما کمک میکنند که به جذابترین روش ممکن آموزش زبان انگلیسی را آغاز کنید. همانطور که قبلا هم گفتم، کودکان از یکجا نشستن و کاری نکردن بیزارند،پس باید به دنبال روشی باشید که بچها از جایشان بلند شوند و کاری انجام دهند. دنیای بازیهای انگلیسی خیلی بزرگ است، در اینجا تعدادی از بهترینها که چندحواس کودک را درگیر میکند آوردهایم:
از آنجایی که کارتونها حس دیداری، شنیداری و حافظه تصویری کودکان را درگیر میکند میتواند یکی از روشهای جذاب و موثر در یادگیری زبان انگلیسی هم برای کودکان و هم برای بزرگسال باشد. از طرفی عبارات و اصطلاحاتی که در کارتونها و انیمیشنها استفاده میشوند، روزانه هستند و در متن زندگی واقعی کاربرد دارند. بیاید نگاه کوتاهی داشته باشیم به بهترین کارتونها و انیمیشنها برای یادگیری زبان انگلیسی به کودکان:
برای اطلاعات بیشتر میتوانید به مقاله بهترین کارتونها برای یادگیری زبان انگلیسی به کودکان رجوع کنید.
در دنیای امروز و با پیشرفت تکنولوژی، یادگیری زبان انگلیسی دیگر یک مقوله چاپی و محدود به کتاب نیست. بقول رضامارمولک به تعداد انسانهای روی زمین راه است برای( رسیدن به خدا جمله اصلی اینه) یادگیری زبان انگلیسی. از کتاب و کارتون و فیلم و موسیقی گرفته تا کاردستی و رقص و آشپزی، بله به همین عجیبی. چون زبان ماهیت زندهای دارد و به هر فعالیت و شکلی میتواند درآید. که قطعا امروزه هم اپلیکیشنها و بازیهای اینترنتی از این قاعده خارج نیستند. شما میتوانید تعدادی بازی آموزشی روی گوشی یا تبلتتان نصب کنید و هر روز در زمان محدودی از این روش استفاده کنید. چرا زمان محدود چون قطعا استفاده از تبلت و گوشی برای مدت زمان طولانی مضررات بیشماری برای هم جسم و هم روح فرزندان عزیزمان دارد که پرداختن به آن در این مقاله ممکن نیست. بیاید نگاهی بیندازیم به بهترین بازیها و برنامههای آموزش زبان انگلیسی به کودکان:
برای آشنایی با اپهای بیشتر میتوانید به مقاله بهترین اپلیکیشنهای اموزش زبان انگلیسی به کودکان مراجعه کنید.
از آنجایی که زبان پدیدهای زنده و طبیعی است، اگر فقط در متن کتابهای خسته کننده بماند برای همیشه همانجا خواهد ماند. باید سعی کنید آموزش زبان انگلیسی را در متن زندگی واقعی و در روزمره فرزندتان بیاورید و تکرار معنادار داشته باشید. فلذا یک برنامه روزانه به شما کمک بسیار زیادی خواهد کرد. توجه داشته باشید که ما بدنبال جلسات آموزشی طولانی و خستهکننده نیستیم، بلکه یک مبحث آموزشی را چند قسمت کنید و تکهتکه و آهسته آموزش دهید. بگذارید طوری دیگری بگویم، چطور میتوان یک فیل را خورد؟قطعا لقمه لقمه. این مثال توضیح میدهد که کارهای سخت و پیچیده را به قسمتهای کوچک تقسیمبندی کنید و هربار فقط یک گام بردارید. پس مثلا صبحها وقتی فرزندشما بیدار میشود به انگلیسی به او صبحبخیر بگویید یا موقع صبحانه خوردن در حد چند دقیقه باهم انگلیسی صحبت کنید. ساخت روتین روزانه از اهمیت فوقالعاده زیادی برخوردار است چرا که کودکان کارهایی را که میتوانند پیشبینی کنند راحتتر از قبل انجام میدهند و میدانند باید انتظار چه چیزی را داشته باشند.
یک برنامه روزانه خوب بیش از 45 دقیقه نیست، حداقل در ابتدای کار. چرا که کودکان دایره توجه کوچکی دارند و سریعا حواسشان پرت شده و کم کم خسته میشوند. پس سعی کنید در روز مثلا دو الی سه بار به مدت چند دقیقه با کودک خود کاری انجام دهیدو زبان را در همان کاری که دوست دارد ارائه کنید. مثلا با همدیگر کیک بپزید و اصطلاحات آشپزی یا غذاها را به او آموزش دهید. یا هر شب قبل از خواب، موقع مسواک زدن یا پوشیدن لباسخوابش با او کمی انگلیسی صحبت کنید. مثلا Brush your Teeth Honey عزیزم دندونهاتو مسواک بزن. Sweet Dreams خوابهای خوب ببینی و هزاران هزار اصطلاح روزانه دیگر.
میتوانید برای کسب اطلاعات بیشتر به دوره کودک دوزبانه نگاهی داشته باشید. در این دوره شما یادمیگیرید چطور از صفر به کودک خود در خانه آموزش دهید.
کودک شما تنها و تنها فقط با یک شیوه میتواند زبان یادبگیرد و آن هم چیزی نیست جز در معرض زبان بودن. بگذارید این مسئله را به شکل دیگری توضیح دهم: فرض کنیم شما در آلمان زندگی میکردید و والدین شما نیز فقط به زبان آلمانی صحبت میکردند، در مدرسه نیز به شما آلمانی آموزش میدادند، چطور فارسی را یاد میگرفتید؟ شما به همان میزان که در معرض هر زبانی باشید همان مقدار آن زبان را فرا میگیرید، حال این زبان چه فارسی باشد، چه ترکی، چه انگلیسی یا هر زبان دیگری.
پس سعی کنید از هر شرایط و موقعیتی استفاده کنید تا کودک شما در معرض زبان انگلیسی قرار بگیرد،خواه یک کارتون انگلیسی باشد، خواه بازی و کاردستی و یا هر شیوه و روشی که وجود دارد. مهم در معرض زبان بودن است.
من به شخصه علاقه زیادی به زبان انگلیسی دارم، دوران زبان آموزی ام که تازه کلاس زبان ثبتنام کرده بودم، همیشه بدنبال یادگیری کلمات جدید بودم، مثلا هرزمان که کیک یا آدامس یا هر محصولی را که میخریدم، پشت محصول را که به انگلیسی نوشته شده بود میخواندم و یادداشت میکردم. مثلا کلمه ingredients را از همین روش یادگرفتم که به معنی مواداولیه است. البته کودک شما اصلا نبایددر این سن همچنین کلمات سختی را یادبگیر، فقط خواستم مثالی زده باشم از اینکه انگلیسی چطور در همه جوانب زندگیم وجود دارد. شما هم میتوانید از کوچکترین و بیاهمیتترین مسائل کلاس درس و آموزش بسازید، مهم روش شما و محتوای آموزشی است. هرگز به تنهایی به کتاب و کلاس بسنده نکنید، که محدود خواهید ماند. جرات داشته باشید و فراتر رویدکه این کاوش در آخر به سود فرزند شماست.
خب برفرض هم که شما تصمیم گرفتهاید خودتان مسولیت آموزش فرزندتان را به عهده بگیرید، یک ماه گذشته و احساس میکنید فرزند شما باهوش نیست و چیزی یادنگرفته، حالا خسته و کلافه شدهاید و احتمالا بگویید، فرزندم چیزی یادنگرفته و ای کاش اینکار را انجام نداده بودم. خب یک لحظه صبر کنید، یک نفس عمیق بکشید.
اجازه دهید به شما یک باور غلط را که از کودکی به خورد تکتکمان دادند را بگویم و همینجا حق مطلب تمام آموزشهایم را در یک جمله بیان کنم،” اصلا چیزی به اسم هوش وجود ندارد، فقط تمرین و تکرار معنی دارد، همه چیز برمیگردد به مغز، نورونها و ساخت مسیرهای عصبی”. بله درست شنیدید اینکه به شما گفتند چقدر باهوشید یا چقدر بی هوش، تمام این مطالب را دور بریزید، تمامش بیاساس و الکی بود و اصلا علمی نبوده است. میدانم سخت است که بخواهید مسولیت تمرین کردن را بهعهده بگیرید و همه شکستها و تنبلیهایتان را بخاطر نداشتن هوش گردن بگیرید، اما یک لحظه فکر کنید به انسانی که به تلاش و تمرین و زحمت کشیدن ایمان دارد و هر روز برای اهدافش میدود با فردی که به هوش و استعداد ایمان دارد، کاری نمیکند و مدام بهانه میاورد، این دو انسان چه فرقی باهم دارند؟ قطعا انسان اول شکستناپذیر و غیرقابل کنترل و موفق است اما فرد دوم یک انسان از خودقربانی ساخته و ذلیل است و سوال مهمتر اینکه جامعه به کدام فرد بیشتر نیاز دارد؟ افرادی که در شکستها و بهانههایشان غرق شدهاند یا انسانی که به تلاشهایش باور دارد؟ حال لحظهای تامل کنید که در مدرسه هر روز به شما چه میگفتند، چقدر باهوش یا کندذهن هستید یا انسانی که تلاش میکند نتیجه تلاشهایش را میبیند؟
همه ما زخم خورده ایم اما بیایید این زنجیره را همینجا متوقف کنیم. شما باهوش یا کندذهن نیستید. فرزند شما بیهوش یا کند ذهن نیست. او فقط به تمرین نیاز دارد. همه چیز برمیگردد به نورونهای مغزی و مسیرهای عصبی که کمکم و با تمرین ساخته میشوند و شما اصطلاحا در یک کار مهارت پیدا میکنید.
اگر چند روزی است تمرین کرده اید و هنوز علائمی از یادگیری زبان در او مشاهده نکردهاید،صبر کنید. هر کودک ریتم خاصی برای دریافت اطلاعات، پردازش اطلاعات و در آخر تولید اطلاعات دارد. به او زمان دهید، بگذارید به اندازه نیاز اطلاعات را ازشما و محیط اطراف دریافت کند، حال صبرکنید تا آن را مزه مزه کند، پردازش کند، درک کند و پس از مدتی طولانیتر تولید کند. این سیکل یادگیری کودکان است. جای کلنجار رفتن با خودتان، غرزدن به او و تحت فشار قراردانش برای حرف زدن به انگلیسی، به او فضا دهید، او را تشویق کنید و مهمتر از همه اجازه دهید هروقت خواست صحبت کند. به نورونهای مغزی و مسیرهای عصبی اجازه دهید کارشان را انجام دهند، بیاد داشته باشید که هر چیزی در زمان خودش اتفاق میافتد.
بعنوان کسی که حدود 10 سال است که به کودکان آموزش میدهد، کاملا شما را درک میکنم که آموزش زبان به کودکان کار راحتی نیست اما به شما قول میدهم که در انتها بسیار لذتبخش است ارزش تمام چالشهایی که کشیدید را دارد.
به شما تبریک میگویم که والد مسولیتپذیری هستید و به آموزش فرزندتان اهمیت میدهید.
آینده فرزند شما از همینجا شروع شده است.